مقالات

Authors: Siadat H, Alikhasi M, Mirfazaelian A, Mohammad Alizadeh M
The Journal of Dentistry Tehran University of Medical Sciences, Vol.20, No.4, 1386,Page:285-276

 چكيده: زمينه و هدف: يكي از فاكتورهاي مهم در موفقيت ايمپلنت هاي دنداني تطابق لبه اي casting و اباتمنت در ايمپلنت هاي سمان شونده مي باشد. overhang و gap در مارجين ايمپلنت مي تواند سبب لقي، تحليل استخوان كرستال، peri-implantitis و از دست رفتن اسئواينتگريشن شود. عليرغم دقت در مراحل واكس آپ، سيلندرگذاري و ريختگي، عدم تطابق لبه اي اجتناب ناپذير است. هدف از اين تحقيق تعيين ميزان gap و overhang در ناحيه finish line كوپينگ هاي فلزي مي باشد كه با سه روش casting با دو نوع آلياژ بر روي ايمپلنت هاي ITI تهيه شده اند.
روش بررسي: در اين بررسي تجربي آزمايشگاهي چهل و هشت آنالوگ اباتمنت به صورت تصادفي به شش گروه تقسيم شدند. گروه اول: burn-out cap كه با آلياژ قيمتي بگوستار ريخته شد. گروه دوم: impression cap كه با آلياژ قيمتي بگوستار ريخته شد. گروه سوم: wax-up مستقيم بر روي آنالوگ اباتمنت كه با آلياژ قيمتي بگوستار ريخته شد. گروه چهارم: burn-out cap كه با آلياژ غيرقيمتي Verabond 2 ريخته شد. گروه پنجم: impression cap كه با آلياژ غيرقيمتيVerabond 2 ريخته شد. گروه ششم: wax-up مستقيم بر روي آنالوگ اباتمنت كه با آلياژ غيرقيمتي Verabond 2 ريخته شد. جهت يكسان سازي نمونه ها واكس آپ به ضخامت 7/0 ميلي متر انجام شد، سپس يك ايندكس پوتي تهيه گرديد. از ريمر جهت تصحيح finish line تمام گروه ها استفاده شد. كليه فريم ها بر روي آنالوگ اباتمنت قرار داده شدند. سپس نمونه ها در آكريل شفاف قرار داده و توسط دستگاه ايزومت برش داده شدند. كليه گروه ها توسط دستگاه پاليش پرداخت و با اولتراسونيك تميز شدند. سپس نمونه ها در حدفاصل casting وanalogue در مارجين مزيالي و ديستالي نمونه هاي برش خورده توسط SEM از نظر اندازه گپ و Overhang با بزرگنمايي 200 مورد ارزيابي قرار گرفتند. متوسط ميزان gap و overhang مارجين ها براي هر گروه محاسبه شد. داده ها توسط تست آماري Multivariate و تست post-hoc Bonferroni با α=0.05 آناليز شد.
يافته ها: ميزان gap در سه روش كستينگ burn out cap و impression cap وwax up و با دو نوع آلياژ (BegoStar، Verabond 2) با هم اختلاف آماري معني داري نداشتند (056/0p=). ميزان gap در سه روش كستينگ burn out cap و impression cap وwax up صرف نظر از نوع آلياژ با هم اختلاف آماري معني داري نداشتند (092/0p=). ميزان gap در نمونه هاي ساخته شده از آلياژ طلا به طور معني داري كمتر از نمونه هاي ساخته شده با آلياژ بيس متال بود )001/0(p<. ميزان overhang در سه روش كستينگ و با دو نوع آلياژ با هم اختلاف آماري معني داري نداشتند (093/0p>). ميزان overhang گروه هاي ساخته شده با آلياژ بيس متال به طور معني داري كمتر از نمونه هاي ساخته شده با آلياژ طلا بود (001/0p<). ميزان overhang در نمونه هاي basemetal كه با روش impression cap ريخته شده بودند بيش از دو روش كستينگ ديگر بود (001/0p<).
نتيجه گيري: با توجه به محدوديت هاي اين مطالعه ميزان gap در نمونه هاي ريخته شده با آلياژ طلا كمتر از نمونه هاي ساخته شده با آلياژ بيس متال بود. ميزان overhang گروه هاي ساخته شده با آلياژ بيس متال كمتر از نمونه هاي ساخته شده از آلياژ طلا بود. ميزان overhang در نمونه هايي كه با روش ايمپرشن كپ ريخته شده اند بيش از دو روش casting ديگر بود.